❁ ❃❊عاشق و معشوق❊❁ ❃
خدایـــا دلــــــم بـــاز امشب گــــــرفته.!! باران می بار امشب ......دلم غم دارد امشب .... بعد مرگم نه به خود زحمت بسيار دهيد نه به من برسر گور و کفن آزار دهيد نه پي گورکن و قاري و غسال رويد نه پي سنگ لحد پول به حجار دهيد به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسي که بدان عضو بود حاجت بسيار دهيد اين دو چشمان قوي را به فلان چشم چران که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهيد وين زبان را که خداوند زبان بازي بود به فلان هوچی رند از پی گفتار دهید کله ام را که همه عمر پر از گچ بوده است راست تحويل علي اصغر گچکار دهيد وين دل سنگ مرا هم که بود سنگ سياه به فلان سنگتراش ته بازار دهيد بـزטּ بـﮧ سـلآمتے ِ حَـرفـآے ِ دل ـت بنام والاترین و بهترین عشق اگر بدانی جـایــگاهت کجـاسـت ، مـــرا بــاور میــکنی شـایـد بــاور نـکنی تــا ایـن حـد دیـوانـه وار عاشـقـت هسـتم تا هوای با هم بودن عاشقانه تر شود اما آنچه با ارزش است همان است که در دل من و تو است مـیدانم تو نیز همیـشه با من میمانی، تو جایگاه واقعی خودت را مـیدانی بـمان و مرا یاری کـن ، دلم را از هر چه غم در این دنیاست خالی کن
بیــــــا تا کمی با تـــو صـــــحبت کنـــم...
بیا تا دل کوچــــــــــکم را
خدایـــا فقــــط با تـــو قسمت کنم..!
خدایـــــا بیــا پشت آن پنــجــره..
که وا می شود رو به ســــــوی دلــــــــم!!
بیـــا پــــرده ها را کنـــاری بزن..
که نــــــورت بتــابد به روی دلـــــــم!!!
خدایـــا کمـــک کـــن :
که پـــروانه ی شعر من جــــان بگیرد..
کمی هم به فـــــکر دلـــــــم باش...
مبـــادا بمیـــرد...!!!
خــــدایــا دلــــــم را
که هر شب نــفس می کشـــد در هوایـــــت..
اگر چه شــــــکســــــته!!!
شبــــی می فرســــتم بــرایــت
آرام جان خسته....ره می سپارد امشب........
در نگاهت مانده چشمم.....شاید از فکر سفر برگردی امشب....
از تو دارم یادگاری.......سردی این بوسه را پیوسته بر لب.......
قطره ...قطره...اشک چشمم ....می چکد با نم نم باران به صورت.....
بسته ای بار سفر را ....با تو ای عاشق ترین بد کرده ام من ........
رنگ چشمت رنگ دریاست.....سینه ی من دشت غم هاست.......
یادم آید .....باتو بودم.........زیر باران.......با تو تنها ....
زیر باران با تو بودم...........زیر باران با تو تنها............
باران می بارد امشب ........دلم غم دارد امشب.........
آرام جان خسته.....ره می سپارد امشب..........
این کلام آخرینت..........برده میل زندگی از سر من.....
گفته ای شاید بیایی از سفر.........اما نمیشه باور من .......
.......رفتنت را کرده باور........التماس را ببین در این نگاهم........
زیر باران گریه کردم........بلکه این باران بشوید از جانم گناهم.......
کی رود از خاطر من............
........ آخرین بوسه شبی در زیر باران...............
ڪــﮧ بـﮧ ڪسے نگُفتے...
بـزטּ بـﮧ سلآمتے ِ اینڪـﮧ ڪوه ِ בرב بوבے
ولے בم نـزבے...
بـزטּ بـﮧ سلآمتے ِ تَنـهایے هـآت
ولے تنـهآیے رو בوست نَـבآشتے...
بـزטּ بـﮧ سلآمتے ِ آرزوهـآیے
ڪـﮧ نتونستے لَمسشوטּ ڪـنے...
بـزטּ بـﮧ سلآمتے ِ عشقے ڪـﮧ
طـآلعش بــﮧ اِسمت نـبوב
وَلے هـنوزم בوسش בآرے...
بـزטּ بـﮧ سلآمتے ِ شب ـهآیے ڪـﮧ
تـو تَنـهـآییهـآت ڪًــریـﮧ ڪــرבے
ولے نـمیـבونستے بَـرآے ِ چے...
بـزטּ بـﮧ سلآمتے ِ בوست و آבم ـهآیے ڪـﮧ
اَز پـشت خنـجر زבטּ...
به نام پاکترین وجاودانه ترین عشق.
به نام بخشنده ومهربان.
گاهی وقتا قلب ی انسان پراز رازهای نهفته است.
گاهی وقتا قلب ی انسان پراز درد دلهایی است که به زبان آوردنش سخت است.واینجاست که نوشتن بهترین همدل برای ماهست.
مینویسم تاساده بخوانی وساده درک کنی.شایدتنهایی من تجربه بشه.شایدتکرارخاطره ها،یاشاید
درک کردن معنای عاشق شدن وعاشق بودن
شایدعاشقیم ومیدونیم عشق چی.
شایدعاشقیم ونمیدونیم معنای عشق چی.
شایدعاشق نیستیم ومیخوایم معنای عشق وبدونیم.
یاشایدعاشق نیستیم ونمیخوایم عاشق باشیم.
چون شنیدم عاشق شدن پراز درده
یاشنیده ام عشق پراز لحظات شیرینی.
برای من عشق تنها ی معنی داره
برای من عشق تنها ی رنگ داره
برای من عشق به معنای آرامش،
مینویسم از عشق،ازباتوبودن،
ازتویی که تمام دارو ندارم شدی.
تویی که معنابهم بخشیدی.
تویی که رنگ آبی زندگی رو نشونم دادی.که چقدر آرام وزیباست.
سام عشق قشنگم نمیدونم کی این نامه رومیخونی،ودرموردمن چی فکرمیکنی.به خودم قول دادم ازاین به بعد که به من اعتمادکردی.و دل صاف تو بهم نشون دادی خودموتغییربدم.
اگه خدایی نکرده قسمت همدیگه نشدیم قلبمو ازت پس نمیگیرم.
چون بعدتو شایدبتونم زندگی کنم.ولی ازدرون مرده ای بیش نیستم.بوس.
دوستت دارم
اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی
تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ، حرف دلم به تو همین است ، قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم
اگر بدانی چقدر عاشقت هستم به این عشق شک میکنی
اما باور کن ، چشمهایت را باز ـکن و حـال و روز مـرا ببین ، ایـن بی قرار ها و لـحظه شـماری های مـرا ببین
درون غوغای عشق گم شده ام ، گمشده ای هستم که تنها تو را میبینم ، و تنها تو میتوانی مرا پیدا کنی
نه ادعای عاشقی دارم و نه شعار میدهم ، ردپای مرا ببین که به کجا میروم
مـیروم هـمان جـایی کـه تـو خـواهی آمـد ، مینشینم بـه انتظارت تا تو بیایی
شاخه گلی را تقدیم به تو میکنم ، تو را می بوسم و نوازش میکنم ، تا تصویر عشق زیباتر شود
ما هر دو میـدانیم مثل همه بی وفا نیستیم ، ما هر دو میدانیم اهل خیانت و بی وفایی نـیستیم
ما هـر دو میـدانیـم آمـده ایم کـه بــه عشـق هـم زنـدگی کنیم و با هم بـمیریم
شاید این جمله شبیه قصه ها باشد ، شاید این حرفها تنها شعر و شعار باشد
همیشه در کنارت میمانم ، با من هم کنار نیایی باز هم عاشقت میمانم
گر چه جایگاهت بالاتر از قلب من است ، اما قلبم تا ابد مال تو است
اگـر بــدانی جــایگاهــت کجــاســت ، بــه آن انــدازه که بــرایت میـــمــیرم ، عاشـــــقــم مـــیمــــانــی
Power By:
LoxBlog.Com |